{یتیم نوازی ممنوع ؟نماز.دعا. آش رشته.غیبت آزاد}اتومبیل خود را از پارکینگ منزل خارج کردم وبرای بستن درب گاراژ خارج شدم نگاهی به اطراف ماشین انداختم سلام مهربان وگرمی داد چهره معصومانه ولبخند تلخ او حکایت از این داشت که مرا می شناسد برایم مایه تعجب بود زیرا در کوچه کسی به من سلام نمی کند حکایتی مفصل دارد من مخالف زنان هستم وبی توجه به انها در این کوچه ظاهر دینداری بیدادمی کند آنهم به روش ثروتمندان عبادت معنای خاص خود رادارد ومسلمانی در آش رشته وحلوای وشله زرده تعدادی زن نهفته است واین هنگامی تکمیل تر می شود که یک زن بیوه با بلند گوی دستی خود مجلس آنها را رونق می دهد وصدای نه چندان ناهنجار او تا چند خانه آنطرفتر به گوش می رسد وبعد از آن دعا برای زنان بدون بچه وشوهر کردن دختر روباب خانمودانشگاه رفتن دختر عزت خانم سپس جمع آوری پول برای بیمار بستری داخل بیمارستان که تقاضای کمک از بیوه زن مداح کرده است ودر نهایت خوردن آش رشته وشله زرده ووتقسیم آن فقط بین اعضاء خانواده همان زنان وبنا بر قول راویان خبر فضولی در کار همسایگان وکنترل رفت وآمد در خانواده ها ودر آخر هم هر کدام جاروخاک اندازی به دست می گیرند وبه اندازه منزل خود آب می پاشند هر چند مانتوی کوتاه آنان ونمایان بودن سینه هایشان قسمتی از نمایش است اما بد نیست بدانیم نام مبارک امام علی علیه السلام را با خط کوفی هم بروی آش می نویسند وای به حال مستاجری که وارد محل شود ودر جمع این زنان نرود وبیچاره صاحب خانه ای که بچه دار نباشد چه حضور پیدا کند وچه نکند دعا کردن برایش واجب می شود اگر او حتی از بچه دارشدن جلوگیری کرده باشد آرایش گران وانواع طلاجات ومقنعه وچادر اتو شده ومد برایشان ارزش منداست.آری به خاطر بی توجهی من وخانواده ام ومستاجرینی که می آورم با این آداب. من مخالفم وآنان مورد نیش وکنایه هایم قرار می گیرند وبه این واسطه به من سلام نمی دهند لذا سلام دادن این کودک مرا به فکرواداشت . فردای آن روز مجدد دخترک معصوم را دیدم که بازی می کند از او سوال کردم اسمت چیه خانم بزرگ گفت متین هستم ما ترا می شناسیم گفتم پدرت کجاست اورا بغض گرفت وگفت سه سال قبل که از محل شمارفتیم در حین کارگری افتاد ومرد دلم سوخت وپشیمان شدم از سوالم وشنیدن جوابم یادم آمد که داشتم پنجره بزرگی رابه طبقه بالای ساختمان می کشیدیم اما نمی توانستیم همسایه روبرویمان که خانه اش محل عبادت زنان محله است نگاه می کردند اما کمکی نمی کردند پدر این دختر که مستاجر بود با موتور خود به خانه می آمد ومارا مشاهده کرد وچند لحظه بعد به کمک آمد وبا روش خاص مشکل را حل کرد وامروز دخترو همسرش بدون سرپناه ومدد کار دوباره به کوچه ما آمده اند .مادرش زن سید ومظلومی است که برای کار در منزل دیگران می رود وماهیانه شصت هزارتومان از مراکز امدادی کمک می گیرند ومبلغ چهل هزار تومان کرایه خانه می دهد ای حرف هایی بود که در آن چند دقیقه این دختر گفت وجالب است بدانیم که مادرش برای همسرم گفته بود اگر بخاطر این دختر نبود هرگز تحمل این مرارت ها را نمی کردم هر سال از خانه ای به خانه دیگر حرف ها وحدیث مردم وندادن منزل به بیوه زن.هرچند انتظاری از مردم ندارد وچهره سختی کشیده او نشان از درد درون او دارد چهرهای که سن اورا چندین سال پیر تر از سن واقعی اش نشان می دهدبشنوید از آدم های کوچه آنهم از همین مردم عابد محل که می گویند باید کاری کنیم که داخل کوچه این بیوه زن نماند محله را شلوغ کرده شب ها خارج از منزل می رود آمد ورفت های مشکوکی داخل کوچه صورت می گیرد محله را خراب می کند .در حایکه این بیوه زن با دختر خود از فرط سختی گریه می کند اوپدر پیری دارد که کلاه سبز برسر دارد وگاهی هم برادرش که ماشین دارد با خانواده اش به سری می زنند هر چند من مسلط به خانه او هستم وکسی را بجز اینها مشاهده نکرده ام.یتیم نوازی در بین این زنان جایی ندارد کمک کردن بی معنی وارتباط با این بیوه زن ممنوع است شاید می ترسند که شوهرانشان به او طمع کند یا اینکه این زن شوهرانشان را از چنگشان بیرون آورد پرچم سبز با نام مبارک علی علیه السلام بر سر درب منازل خود می زنند ونام علی بر حلوا وآش رشته وشله زرده نقش می کنند وصدای نازک ودل نشین آنها که فریاد علی علی می زنند خواب از چشم همسایه طبقه پایین محل برگزاری می گیرد اما کار علی گونه انجام نمی دهند آیا می ترسند که بیوه زن شکسته حالی که زمان بااو نساخته است بتواند شوهران پر ادعای آنها را از چنگشان بیرون آورد هرگز اینطور نیست بدانید این رسم مسلمان بودن نمی باشد حق همسایه واجب است تا چهل خانه در اطراف اگر بقول آقای قرائتی نروید در میان ثروتمندان خانه خریداری کنید تا رفع تکلیف شرعی از چهل همسایه را کرده باشیم .یکی از این زنان به مکه رفته بود وبرای مستاجر خود بخاطر حفظ خانه اش واینکه او خانه ندارد یک قطعه طلا خریده بود این آقا گردن کلفتی دارد همانند گردن خر پدرم نه محتاج است نه مریض ونه مستحق اما کرایه خانه را هم کم می دهد واو گفت دلمان برایش می سوزد مستاجر وبی خانه است گفتم تا ساعت ده می خوابد دنبال کار نمی رود این چه صوابی است اگر کار صواب است این بیوه زن واین دختر واجب تراست وبه محض آمدن اسم او بیاد کارش می افتد وخداحافظی می نماید .جالب است بدانید دراین دوسال هیچکدام ازاین اهالی روز عید سیدها به منزل این خانواده نرفتند وتنها پدر سید او به عیدی دخترش آمد این درحالی است که تمام اهالی محل به دیدن زن معرکه گیر محل می روند که او سید است نمی دانم .....یرزائی ها از کی سید شده اند مادرمن هم سیداست وشجره نامه قدیمی دارد آیا این خانم دارد حتی نشان او هم داده ام ...چگونه است بدیدن زن شلوارلی پوش بد حجاب میروند اما به دیدن زن سیده بیوه رفتن ممنوع است .عید علی می باشد عید کسی که پدر همه یتیمان است شوهر همه بیوه زنان است آیا این ها همسایگان ما نمی باشند ودر قیامت سوال نخواهد شد که چگونه تو صبح کردی وچگونه تو با ماشین صفر صفا کردی ودر کنا ر تو اینگونه آدم ها بودند که فقط یکبار صرفه جوئی در مصرف بنزین مسافرت تو برایشان حیاتی می باشد دل به این خوش دارید که پرچم سیاه محرم را با آدااب خود به دیوار می زنید وبا پایان ماهصفر پرچم را پایین می کشید وهنر دادن نذری پر گوشت را با خود می کشید اگر باور ندارید نردبان چوبی داخل حیاط من بخوبی این ماجرا را شاهد است .نگاه با عاطفه دخترک که آرام وبا وقار آهسته وبی صدا بدنبال نگاه بی ریائی است دل هر انسانی را از دنیای مادی به آسمانها می برد او با بازی خود با کودکان کوچکتر از خود درون کوچه هیجانی ایجاد کرده بود کوچه مرده وساکت با ساختمانهای بلند را جلوهای داده بود واین کوچه را که من کوچه یهودی ها نامیده بودم جان تازه ای داده بود اما وقتی درد دل اورا دانستم به گفتم دختر خانم تو باید کمک مادرت باشی صاحب خانه اتان بد جنس است حالا که مادرت به زحمت این خانه را اجاره کرده مواظب باش با بچه های اودرگیر نشوی وداخل کوچه نیائی که شما را بیرون کنند واین باعث شد که دیگر متین داخل کوچه بازی نکند واز مدرسه به خانه بیاید واو دیگر جنب وجوش سابق را نداشته باشد او گاهی به خانه امان می آید وتلفن خانه اش را هم به ما داد که اگر با او کاری داشتیم تلفن بزنیم درب را باز کنیم واگر کمکی بود به آنان بدهیم .درضمن به گفتم نمی خواهم در کوچه سلام بدهی تو هم سلم نده مبادا سلام تو حسادت این مسلمان نما ها را بر انگیزد .به امید روزی که همسایگان حقوق شرعی خودرا بفهمند حق یتیمان وبیوه زنان را بپردازند وعدالت علی شعار نباشد بلکه شعور شود ودر درون دل بی آلایش افراد قرار گیرد ریا کاری وطمع ورزی ازمیان برود .آیا آن روز نزدیک نمی باشد ؟.....ادامه دهم یانه ................. ........................نویسنده :شریف e-mail : abotlbz@yahoo.com